رمانی.... قسمت های جالب رمانی با ذکر منبع ! ♡ بیاین خنده دار و جالبه !

ساخت وبلاگ
سلام ...
حکما با دیدن اسم رمان شگفت زده شدید !
خب ...
حالا قراره بگم می خوام چی کار کنم !
کسایی که رمان زیاد می خونن حتما مطالب خنده دار و طنزی تو رمان توجهشون رو جلب می کنه ؛ خب .. ما هم قراره اینجا اون قسمت از رمان ها رو تایپ کنیم تا دور هم جو جالبی به اسم " صمیمیت " ایجاد کنیم .. توجه کنید فقط رمان !
ما قراره بخندونیم پس مطالب احساسی از رمان های عاشقانه نزارید !
ممنون ... زت زیاد .

رمان می تراود مهتاب مریم رضایی .
صفحه ۲۶۴

دیوانه نشم با این افکار ؟
گاهی از دست خودم به تنگ میام !
بعضی وقت ها که توی تاکسی میشینم با خودم میگم : بزنم پس گردن آقاهه ای که روی صندلی جلو نشسته و پشت به من داره ؟
بزنم ببینم چی میشه ؟ یا سر کلاس ریاضی وقتی دبیرمون غرق یک فرمول شده و داره فرمول رو با حرارت توضیح میده و پررنگ و خوشگل معادله ها رو ردیف می کنه با خودم میگم جیغ بکشم ببینم چی میشه ؟؟ خلم ؟ یک دفعه به دوستم عسل گفتم که چطوری فکر میکنم متعجب نگام کرد و گفت : جدی که نمی گی ؟
بعد چون دید من کاملا جدی ام آهی کشید و گفت : الهی بمیرم !
من که نفهمیدم چرا باید بمیره !
چون من خودم با مخ خودم صفا میکنم !
: )
نوبت شماست .. منتظرم ! Heart

منتظرم هنو !! : | وبسایت شخصی حسنعلی...
ما را در سایت وبسایت شخصی حسنعلی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ایمان اصلاحی hasanali بازدید : 138 تاريخ : يکشنبه 24 ارديبهشت 1396 ساعت: 13:28